کریستینا ریچی یکی از آن بازیگرانی است که هم شانس و هم بدشانسی را داشت که در سنین بسیار کم نقشی نمادین را انتخاب کرد. به عنوان یک نوجوان در اوایل دهه 90، او در بازی چهارشنبه آدامز بازی کرد خانواده آدامز و عاقبت آن، و نقش او را تعقیب می کند. در تصور عمومی، او همیشه یک کودک بی رنگ، خزنده، به طور همزمان شیطانی و شایان ستایش، با فضایی از شبح ویکتوریایی خواهد بود. این کمکی نمی کند که او تا 40 سالگی دخترانه خود را حفظ کرده باشد، با یک قاب کوچک و پرنده مانند. چشمان بزرگ و گشاد؛ و رفتار دقیق و دگمه دار کسی که باید قبل از زمانش پیر می شد.
در حالی که کریستن دانست، کریستن دانست، اجرای اثیری او را به نمایش گذاشت مصاحبه با خون آشام ریچی در نقشهای اصلی پرفروش و تحسین برانگیز هنری، تایپکست شد و از نظر محو شد، برخلاف وینونا رایدر یک دهه قبل. به نظر می رسد راه حل مبارزه با تایپ کست نیست، بلکه تکیه به آن بوده است. با چرخش دیدنیاش بهعنوان میستی تنهای اجتماعی و شاد در سریالهای 2021 ژاکت زردریچی سرانجام چهارشنبه آدامز را با احضار یک کودک شیطان جدید به جای او جن زد. میستی تصویر ریچی را عوض میکند، اما کاملاً تحت کنترل اوست، و او با کمدی، ترحم و بدخواهی غیرمنتظرهای مواجه شده است. کافی است در نهایت طرز فکر مردم در مورد ریچی و حرفه او تغییر کند.
که این لحظه خوبی را برای ریچی برای ایفای نقش اصلی تبدیل می کند. او صاحب هر دقیقه از ویژگی های موجود ساده است هیولا، یک چیلر متعلق به دهه 1950 با رازی حیله گر. او نقش لورا، مادر باهوش و شکننده کودی ۷ ساله (سانتینو بارنارد) را بازی می کند. این زوج در سال 1955 در یک خانه اجاره ای دورافتاده در کالیفرنیا وارد زندگی جدیدی می شوند. کودی ساکت است اما عبوس نیست، در حالی که لورا به شدت خوش بین است. به زودی مشخص می شود که آنها از یک وضعیت وحشتناک فرار کرده اند. کودی می خواهد به خانه برود، اما لورا آن را رد می کند. کودی می گوید پدرش را به خاطر هر وحشتی که مرتکب شده می بخشد، اما لورا نمی تواند.
لورا قاطعانه با ساختن یک بت شهر کوچک برای آنها، ثبت نام کودی در مدرسه و یافتن شغلی به عنوان تایپیست تلاش می کند. اما کودی توسط چیزی وحشتناک تعقیب می شود که خود را از دریاچه نزدیک خانه بیرون می کشد. هیولا هر چه که باشد، جنبهی آن مدام تغییر میکند: گاهی مایع و روغنی، گاهی اسکلتی، گاهی مانند تودهای از علفهای هرز یا پارچههای پوسیده موج میزند. چیزهای ترسناکی است پس از یک برخورد هولناک، کودی به طور ناگهانی به سمت دریاچه کشیده می شود تا اینکه توسط دریاچه دفع شود. او می گوید “بانوی زیبا” می خواهد که او در آنجا به او بپیوندد. آن وقت است که دنیای لورا شروع به فروپاشی می کند.
مانند فیلم فوق العاده یوفو 2020 پهناور شب، هیولا دارد از داستان های پالپ دهه 1950 استفاده می کند، منطقه گرگ و میش لرز، و آمیزهای از ترس و میل الهامگرفته از چیزی بیگانه و ناشناخته، سطح صاف جامعهای منظم و بینظم را به هم میزند. اما جایی که آن فیلم به یک نخ ساده با سبکی جسورانه، زنده و عریض می گفت، هیولابه کارگردانی کریس سیورتسون و نویسندگی کارول کرست، رویکرد سادهای را به موادی ارائه میکند که بیشتر در زیر سطح میروند.
:no_upscale()/cdn.vox-cdn.com/uploads/chorus_asset/file/23462797/Monstrous_still09.jpg)
تصویر: رسانه صفحه نمایش
شاید باشه هم سرراست در دنیایی که فیلم میسازد، چیزی متشخص و بیاثر وجود دارد: کروم درخشان واگن فیروزهای لورا، طرح کلی دامنهای خط A او، قطره سوزنی «آقای کوردتها». مرد شنی.” در آهنگی که هزاران بار قبلا شنیده ایم، هیچ نت بیجای وجود ندارد. دیالوگ محدود و بیجان به نظر میرسد، به سختی بیشتر از کاربردی بودن، و ریچی در ابتدا بهطور ناخوشایندی در برابر آن فشار میآورد، و اجرای او را به سمت شلوغی اولیه سوق میدهد. فیلم تنها در چند لحظه زودگذر زنده میشود: در برخوردهای عجیب لورا با صاحبخانه و همسر مشکوکش (دان بالداراموس و کولین کمپ). در یک شات طولانی بیصدا و غیرقابل توضیح از پسر دیگری که از کودی در زمین بازی فرار میکند. و در ظواهر هیولا، آفرینش چند وجهی که بسیار ناراحت کننده است زیرا به سختی می توان آن را در چشم ذهن نشان داد.
همانطور که مشخص است، برخی از این انتخاب ها ممکن است عمدی باشند. هیولا در نقطهای از داستان تغییر میکند که اگر همه چیزهای قبل از آن خیلی عمدی و صریح نبود، تقریباً به خوبی کار نمیکرد. انتخابهای فیلم دیرهنگام مؤثر هستند، اما ممکن است از راه برسند هم دیر برای بازخرید آنچه قبلا آمده است. اگر کرست و سیورتسون کمتر روی برنامهریزی برای این پیچ و تاب سرمایهگذاری میکردند و بیشتر در شکلدهی به جهان و شخصیتهایی که بر اساس آن ساخته میشوند – یا، برای آن، در برخورد حساس و متقاعدکننده با پیامدهای کشش پایانی آن – سرمایهگذاری میکردند. هیولا در کل فیلم رضایتبخشتری خواهد بود.
چی هیولا با این حال، در نهایت فرصتی را برای تماشای کریستینا ریچی ارائه میدهد که هنر ساخته شده و کنترل وحشیانه بسیاری از اجراهایش را رها میکند و چیزی خام و بدون فیلتر به ما میدهد. برای یک لحظه، چهارشنبه گذشته و میستی و حتی لورا را می بینیم هیولا ما را دنبال میکند، و آسیبپذیری غرقشده را در زیر سطح ببینیم. این یک لحظه حقیقت از بازیگری است که معمولاً از او خواسته می شود تا با پیش فرض های ما در مورد او بازی کند، و این یک تکان خوشایند واقعیت در یک فیلم کوچک عجیب و غریب است.
هیولا هست در اکران محدود در سینما و برای اجاره یا خرید در دسترس است آمازون، وودوو دیگر پلتفرم های دیجیتال.
#نقد #هیولایی #کریستینا #ریچی #یک #فیلم #ترسناک #به #سبک #Twilight #Zone #را #گوینده #می #کند